بیست و هشتم امسال
بیست و هشتم امسال سلام امشب شب بیست و هشتم ماه صفر و شب ارتحال حضرت ختمی مرتبته...به قمری بخوایم حساب کنیم فردا تولد امیر حسینه.چقدر مامان عشرت دوست داشت امیر حسین بعد از تموم شدن ماه صفر به دنیا بیاد که خب...اما حالا امسال باز تو یه چنین روزی یه پسر دیگه اومده محمد ماهان یا فتح الله اش هنوز معلوم نیست ولی مامان عشرت و دوباره عمه کرده.پسر دایی جعفر به دنیا اومده.اون اسما رو هم محمد حسان خان داداش بزرگ تو برهه های مختلف شکل گیری نینی بهش داده.راستی سونو به عمه مریم هم گفته احتمالا نی نیش دختره!!!!!!!!!!امیر علی خوشحاله که قراره یه خواهر ناز مثل گل نسا خانمی داشته باشه.خدایا به حق این شب عزیز و به حرمت آبروی پیامبرت از همه نی نی کوچولوهای دنیا مراقبت کنه تا حتی خار هم تو پاشون نره....
و اما گلی خانم...
ماه صفر هم داره تموم میشه و به همین بهانه خواستم چند تا عکس که از مراسمای محرم جامونده دارم بذارم به یادگار
اینا مال شب هفتم محرم روز تجمع شیر خوارگان حسینی و شب که عمو مجتبی نذری داشت:
اونم دست سو خته امیر حسین خان که شب قبل زحمت چسبوندنش به شیشه بخاری رو خودشون به تنهایی متحمل شده بودند.
این عکسا هم مال روز عاشوراست
البته گل نسا خانم خیلی دوست نداشتن روسری سر کنن فلذا ما هم به سر بند تنها رضایت دادیم
این عکسا هم مال سوم عاشورا ست رفته بودیم خونه پدر بزرگ امیرعلی:
این عکسو امیر حسین خان و گلسا خانم باهم گرفتن گلسا 22 بهمن اومد دنیا یهنی 9 روز از گل نسا کوچک تره.خیلی دلمون میخواست که گل نسا خانم هم تو این عکس باشن ولی ایشون میل نداشتن رو زمین سفت جلوس کنند و از بغل خاله شون پایین نیومدن!
ایشون هم گل نسا خانم هستن هنگام مراجعت به منزل که بدون اجازه مامانشون و با همراهی باباشون خرمالو نوش جان کردن...وایییییییییییییییییییی وای وای!!!!
