شیر مامان اااییییی شده!
گلی خانم دیگه شیر مامانشو نمیخوره!!!!!!!!!!!الان چارشنبه است از پنج شنبه صبح هفته گذشته دیگه نخورده.بیمارستان یه جراحی کوچولو داشتم و برای اینکه بتونم شب بیام خونه بیهوش عمومی شدم و به پیشنهاد دکتر قرار شد اونشب و شیر ندم.اونشب خونه خودمون رفتم و گل نسا پیش مامانم موند وقتی دیدم شیشه خور شده(آخه تا قبل ازون فقط سر شیشه رو گاز میزد و برای مکیدن فقط به مامانش وابسته بود!البته این آخریها هم واقعا اذیت کن شده بود جیگر مامان شبا یک ساعت یا دو ساعت یه بار بیدار میشد و هم من ،هم باباش و هم خودشو حسابی کلافه میکرد.واسه همین وقتی منو دید از کلپوره استفاده کردم .نمیدونم تا حالا خوردین یا نه ؟خیلی تلخه اما برای نفخ خوبه خلاصه امتحان کرد و دید نه بابا هر دو تاش خراب شده.دیگه بیخیال شد.سه شب خونه مامان جون موندیم گاهگاهی بهانه میگیره عزیزم ولی میشه سرگرمش کرد یا نهایتا بوی تلخ کلپوره تلخی دم مار رو به یادش میاره.اما در کل روابطمون خیلی بهتر شده.دیگه میتونم بغلش کنم بوسش کنم وبا هاش بازی کنم تو بغلم بخوابونمش بدون اینکه وسوسه بشه به مکیدن ...دیگه کمتر عصبی میشمو گلی خانم هم شبا خداروشکر راحت تر میخوابه.خدا چقد خوبه!!!!!!!!!1ولی روز جمعه خیلی درد کشیدم خییییلی...هنوزم درد دارم و هنوز هم شیرم خشک نشده.کسی نمیدونه چقد طول میکشه؟از خدا میخوام به مامان و بابام یه عمر با عزت بده ،هیچوقت تنهام نمیگذارن...