گل نسا جونمگل نسا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

گل نسا،خانوم خونه

گل مامان چی کارا میکنه!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

دختر ما 10 روزه که بالاخره غلت زدن و یاد گرفته چند وقتی سیستممون مشکل داشت رفته بود تعمیر نشد زودتر خبرارو بدم بالاخره گل نسا خانم ترسش از غلت زدن ریخت یکشنبه قبل قبل بود که تکمیل شد و وقتی میدید ما براش دست میزنیم تند مینشست تا خودشم خودشو تشویق کنه حسابی یاد گرفته که چه جوری خلق اللله رو به خودش جلب کنه تو خونه مامان جون با شلوغ کاری و تو خونه عشرت جون با سکوت و مظلوم شدن.آخه خونه مامان جون تنها بچه است و همه در اختیار خانم کوچولو هستو مامان جون بازی میکنه خاله نانای نانای نکرده میخونه دایجون هرروز یه شعر جدید از حافظه دورش دانلود میکنه و بابا جونم که دیگه هیچی... واسه سر ذوق آوردنشونم یه کم همراهی و شوق بچه گونه لازمه که نازی خا...
19 آذر 1393

سوغاتی عمو مجتبی

عمو مجتبی اول آبان یه روزه رفت تهران برای کار که خیلی خوش به حال شما و امیر حسین خان شد: این آخری هم یک هفته بعدشه که داشتید با هم برای چند ثانیه بازی میکردید. یکی از همین روزا هم رفتیم پیتزا دانژه که برعکس پیتزا گردو خیلی به شما خوش گذشت.این ماسکم همونجا بهت دادن مامانی   ...
4 آذر 1393

ذهن مشوش یه مادر کلافه

سلام امروز میخوام از دخترم بنویسم از دوندون دخترم که دیگه هممونو کلافه کرده.بیا بیا بیرون بیا............. ولی خوب چه فا یده.چند وقتیه که گل نسا خانم همه چی رو گاز گاز میکنه و هر روز بدتر از دیروز چیز میز میبره دهنش بیقراری هاشم خیلی اذیت میکنه بعضی وقتا شبا با جیغ و داد بیدار میشه و این بیدار شدنا تا چند بار تا صبح و حتی یک ساعت یه بار تکرار میشه.من اصلا آدم صبوری نیستم.یعنی ازین صبورا که میریزن تو خودشونو هیچی نمیگن نیستم طاقتم خوبه ولی صبر ندارم حالا بگذریم دیشب بد خوابیدم باز کلافه ام ! اما وقتی صبح میشه وگلی خانم یه لبخند میزنه و تلاشاشو برای سر پا واستادن شروع میکنه یادمون میره که دیشب بهمون چی گذشته.از طرفی هم این رنگ پوستش برای ...
28 آبان 1393

نه منفی تا نه مثبت

دخترمون نی نی و نیس به دایره لغاتش که قبلا فقط ددر بود اضافه شده تقریبا یه هفته ای میشه که دیگه مامان نمیگه. وقتی یه چیز جدید یاد میگیره حافطه قبلی لغاتش دیلیت میشه تا یه چند وقت بعد ریست بشه...تنها دددر پا برجاست.نینی خاله مریم اومده دنیا 29 آبان انقدر کوچولوئه که نگو.2.900 به دنیا اومده اسمشم آناهیتا ست.روز شنبه رفتیم خونشون عیادت تا عصر که اونجا بودیم نی نی رو یاد گرفت.تاسوعا هم انقد مامان جون باهاش تمرین کرد تا یاد گرفت نیست و بگه...بابا کو؟نییییس!خاله کو؟نییییس!و... روز عاشورا دخترمون نه ماهش تموم شد و امروز نه ماهو دو روزشه و ما دوتایی باهم از منفی 9 ماه و دو روز تا مثیت نه ماه و دو روز رو طی کردیم .خدا رو شکر!الان که به پشت سرم نگا...
15 آبان 1393

السلام علیک یا ثارالله

6محرم مصادف با 11 آبان 1393 همایش شیر خوارگان حسینی -حسینیه امام 11 صبح این عکس دومی رو هم با عرض معذرت از امیر اعلا خان از وبلاگ ایشون کف رفتیم.آخه مادر ایشون عکاس بودن و من دوربین همراهم نبود من باب عکاسی! ...
15 آبان 1393

اولین جابجایی

دختر ما بالاخره گوگله کردن و یاد گرفت آخه خانم کوچولو سینه خیز حرکت نکردو یه سره رفت سر چهار دست و پا رفتن .ده روزی بود که داشت سخت تمرین میکرد تا یواش یواش اوستا شد اول دستاشو جلو میبرد و با زانوهاش میپرید تا کم کم یاد گرفت که پاهاشو یکی یکی جلو بذاره.البته هنوز نمیتونه سرعت بالا حرکت کنه و وقتی هم که خسته و خواب آلود باشه به کل تنظیماتش ریست میشه.ولی وقتی پای شیطونی وسط باشه با خونسردی خودشو میرسونه .همه میگن خدا به دادت برسه شروع شد همه چیز خونتو بهم بریزه. ولی راستش من دوست دارم حتی دوست دارم زود راه بیفته.کدوم مادری پیشرفت بچه شو دوست نداره!!!!!!!!!!!! امروز باباجون میخواست سر ب سرم بذاره میگفت دخترت بزرگ میشه و خودت پیر میشی!!!!!!!!!!!...
7 آبان 1393

دخترم گفت: مامان!!!!!!!!!!!!!!!

الهی مامان قربونت بره که دوروزه مامان و صدا میکنی.   تا دیروز مامی بودم سه روزی هست که یه چیزای نامفهوم شبیه مامان و تکرار میکنی عسلم.ولی تا دیروز همه اونا بیشتر معنی التماس دعا داشت تا مامان ولی همین الان خودمو صدا کردی و خیلی خوشگل گفتی مامان   الهی مامان قربونت بره گلکم.... اگه بدونی چقدر خوشحالم که میخوام بخورمت .همین الانه که دیگ و آب کنم واسه نهار گل نسا پلو بذارم.سعی و تلاشت واسه چار دست و پا شدنم ادامه داره مامان همین جوری  پیش بری تا آخر این هفته موفق میشی همین الان یه مقداری جلو رفتی و این واسه شمایی که دنده عقبت عالی بود یعنی پیشرفت....همیشه موفق باش گل مامان....برم که...
19 مهر 1393

تازه چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شش تا پست پشت سر هم گذاشتم همش آلبوم عکس!این چند روزه هر چی عکس داشتیم و گذاشتم همشونم بدون شرح.شرح ندارن دیگه مامانم ماشالله عکساتون همه واضحند،عسل مامان.اینارم نوشتم که فقط یه کم فربون قد و بالاتون برم .دختر خاله مریم دوست مامان همین روزا میاد دیگه به امید خدا.ماه نهم تولد شما نوید اومدن دختر اونارو میده عزیزم.اسمشو قراره مثل شما وقتی اومد دنیا از خودش بپرسیم فقط گفتن با ک شروع نمیشه پس کیانا و کیمیا نیست مامانم.خدا کنه همون جور که منو خاله مریم دوستای خوبی برای هم بودیم شما هم با نینی اونا دوست بشی و دوست بمونی.راستی نقاشی خونه مامانجونم بالاخره تموم شد ولی خونشون هنوز بوی رنگ میده.مامانجون واسه خاطر شما اتاقشو سبز و صورتی کرده.تا شما دوس...
19 مهر 1393